حالم خداروشکر خیلی خوبه ، دارم به روزهای ملکوتی امتحانات نزدیک میشم ...
یه دور مدار مخابراتی فیلما رو دیدم تکمیل شده و دیجیتال دو تا ویس باقی مونده...
اقتصاد مهندسی هم چون آسون ترین درسه هنوز شروع نکردم
و تصمیم گرفته بودم هیچ موج منفی داخل پست ها نباشه و همش نکات آموزنده باشه
مثل اینکه نمیشه :| هیچ استعدادی توی پیدا کردن نکته مثبت روزانه و درس گرفتن ازش ندارم
فقط میتونم بگم با نزدیک شدن امتحانات دوباره استرس بهم هجوم آورده و از تپش قلب دارم میمیرم :|
فرزند عزیزم، اگر یه روزی اینجا رو خوندی بدون دنیا خیلی فانیه و هیچوقت استرس نداشته باش و توکلت به خدا باشه😊
دروغ چرا؟!
شیطون امروز خیلییی تلاش کرد من برای نماز بیدار نشم و اگه بیدار شدم بگم ولش کن و بخوابم!
داخل یک گروه کتابخوانی عضوم و اسم کتاب هایی که مقرری میذاشتن رو میدیدم اما چون اون کتاب ها رو " طاقچه " نداشت مطالعه نمی‌کردم؛ امروز یک خانوم اومد و ازم اسم و فامیل پرسید و گفت اگر کتاب رو نخوندم خلاصۀ کتاب رو از هوش مصنوعی بگیرم و داخل مسابقه شرکت کنم
بهشون گفتم: من داخل طاقچه این کتاب رو ندیدم ، بهم گفت که فراکتاب رو نصب کن من کتاب رو بهت هدیه میدم ، حقیقتا تصورم از هدیه این بود که کتاب رو میتونه " رایگان " هدیه بده...
بعد از نصب این اپلیکیشن و زدن روی لینک متوجه شدم ایشون "هزینه" پرداخته و کتاب رو برام بصورت هدیه فرستاده...
قصد خوندن این کتاب رو هنوز نداشتم و امتحان دارم ولی توفیق اجباری نصیبم شده که کتاب " شبیه " رو بخونم.
در دل این وبلاگ یه عالمه درد و دل هست...
یه عالمه پست هست که داره خاک میخوره و تبدیل شده به پست موقت...
چون اون لحظه که دارم اینجا مینویسم فقط حرف هایِ همون لحظه هست و طبق هیجانات همون لحظه...
یک تصمیم جدید گرفتم مثل هزاران تصمیم جدید دیگه که بعدش تبدیل به یک تصمیم جدیدتر شد!
با خودم فکر کردم که من یک وبلاگ میخوام که حتی بعد از مرگم هم موندگار باشه...
صرفاً جایی برایِ خاک خوردن نباشه ، جایی باشه که اگر یه روز مادر شدم به فرزندم نشون بدم و بهم افتخار کنه...
سعی میکنم از این به بعد جوری پست بذارم که اگر یه روزی فرزندم خوند نکته مفید داخلش باشه
از هوش مصنوعی هم کمک نمیگیرم ، میدونم نویسنده خوبی نیستم اما میخوام خودم باشم.
.
پ.ن: جوری فرزند فرزند میزنم انگار باباش رو انتخاب کردم 😂🤦🏻♀️